کانون دفاع از حقوق بشر در ایران/نمایندگی ترکیه
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران/نمایندگی ترکیه
فرهنگ ارزش گذاری میان انسانها
فرزانه عسگریان پور
امروز، دراکثر جوامع مترقی، فرهنگ ارزش گذاری میان انسانها، بر مبنای نژاد، رنگ، جنسيت، نوع تفکر، سن و هر شاخص ديگری که در ايام گذشته عامل ارزش افراد مي بود، تغييريافته وهمگان دربرابر قانون، ازحقوق اجتماعی برابر بهره مند ميباشند. اکنون،ارزش افراد يک جامعه درتلاش آنهاست نه برتری جنسيت، نژاد، سن ويا متعلق بودن به گروه یا یک قشر خاصی. متاسفانه درکشورما ايران با داشتن يک تمدن وپيشينه فرهنگی غنی که برای هر يک از اعضاء تشکيل دهنده جامعه خود منزلت خاصی قائل مي بود، به دلیل تهاجم های تاریخی ويا بی درايتی بعضی از رهبران جامعه، آن فرهنگ غنی واصول اعتقادی جامعه کهن ايران که درطول تاريخ اللخصوص بعدازحمله اعراب به ايران تغییر یافته، حال آن که پیشینیه فرهنگی ایران درخصوص حقوق بشردر جوامع مترقی، بعنوان يک الگو قرار می گيرد وحتی بعضی ازاديان رشد وتعالی تفکر مذهبی خود را در گذشته مرهوم آن آزادمنشی ايرانيان کهن ميدانند. تا جائی که از آن رفتار رهبران ايرانيان کهن، درکتب مذهبی خودبه نيکی ياد ميکنند.
بعد از حمله اعراب وسلطه آن ها بر ایران که قرون متوالی نيزادامه یافت، اعراب که ساليان دراز قبل از حمله به ايران خود را در مقابل آن تمدن و فرهنگ غنی ايران تحقير شده مي پنداشتند سعی در تخريب آن اصول بنيادی جامعه ايرانيان کردند که اثرات آن متاسفانه نه تنها بعد از خروشان ازايران از بين نرفت بلکه بعد از آن حمله به ايران وپذيرش به جبرمذهب اسلام توسط ايرانيان و با گذشت زمان با تلفيق ان با سنتهای کهن ايرانيان واز سوی ديگر با داير کردن مراکز مذهبی توسط اسلام گرايان، اصول بنيادی آن جامعه کهن دگرگون شد... بعد از خروج اروپا از قرون وسطی و شکل گيری استعمار، اين اعتقاد جديد ايرانيان وسيله ائی شد جهت تحکم بيشتر استعمار گرايان اروپائی که برای منفعل کردن جامعه وحذف زنان، که نيمی از جامعه را تشکيل ميدادند به وسیله اقشار مذهبی که درزمان حاکميت اعراب درايران ايجاد شده بود سعی برتوسعه وترويج اسلامی تلفيق شده با رفتارهای عشيره ای اعراب و القاء هرچه بيشتر آن برملت ايران، گروهی را بصرف جنسيت از حقوق انسانی شان محروم کردند. در اينجا ما به دلايل حضور جمهوری اسلامی بعد از دوران پهلوی که به واسطه همان سياستهای اروپای مترقی امروز ومتحد خود ،که مدعی نجات جهان! به سبک خود (امريکا) هستند، کاری نداشته وفقط اين را ميدانيم که برای سرکوبی جامعه ايران انها به واسطه مذهب وعوامل مذهبی حاکم امروز خود سعی کرده اند که بخشی از جامعه را کناربگذارند واز طرف ديگر نيمه باقيمانده را با توسل به خرافيگری در رخوت فروبرده واز آن شور وحال سالهای ۵۷ و۵۸ که درمردم جهت بدست آوردن حقوق واقعی خود ايجاد شده بود به واسطه اعتقاد پاک مردم به مذهب اسلام که در طی قرون متوالی در جامعه جايگاه خاصی پيدا کرده بود، که درگذشته نيزبعضی از حرکت های انقلابی جهت مقابله با استبداد همچون انقلاب مشروطه که تفکر اسلام گرايان دران به وضوح ديده ميشود نهايت استفاده را کرده وبرخلاف ادعای خود که به همه افراد جامعه ارزش واعتبار خاصی قائل ميشوند افکار قشری خود را قانونی کرده، ودرلوای قوانين مدنی وحقوقی با تحکم هرچه بيشتر تفکرمذهبی راجهت سرکوبی فريادهای حق طلبانه برملت اعمال کردند. آنان بالاترين خسارت انسانی را به نيمی از جامعه که زنان ميباشند وارد نموده که موارد نقض حقوق انسانی زنان درجای جای قوانين مدنی وجزائی ايران مشهود ميباشد وهمين قوانين به عوامل دولتی اين اجازه را ميدهد که بخاطر عدول کردن ازساده ترين قوانين وحشیانه ترین رفتار غير انسانی را با جامعه عظيم زنان ايرانی اعمال کنند. درقوانين حاکمان مذهبی، برتری، همچون انسانهای بدوی برپايه قدرت جسمی استواراست وشخصيت انسانی افراد به هيچ شمرده ميشود. تا جائيکه اين رفتار باعث فاصله گرفتن هرچه بيشتر افراد جامعه از اصول انسانی شده است وبخاطر مبارزه منفی با عوامل حکومتی به تصور خود با تقليد از رفتار جوامع به اصطلاح مترقی ازفرهنگ غنی خود فاصله گرفته واگر درمقطعی مذهب دستمايه حفظ هرچه بيشتر منافع اروپائيان وامريکا ازثروت اين مردم درمقابل سوسياليست مي بود حال اينگونه رفتارها سوژه جديدی بعنوان شنيدن فرياد ازادی ملت ورهائی توسط استعمارگران قديم که امروزه خود را همچون آيات کتب آسمانی منجی عالم مينامند وبرای تملک برثروتهای مردم کشورمان همچون اعراق و افغانستان درصورت برآورده نشدن خواسته های اقتصاديشان توسط جمهوری اسلامی عمل نمايند.
فرهنگ ارزش گذاری میان انسانها
فرزانه عسگریان پور
امروز، دراکثر جوامع مترقی، فرهنگ ارزش گذاری میان انسانها، بر مبنای نژاد، رنگ، جنسيت، نوع تفکر، سن و هر شاخص ديگری که در ايام گذشته عامل ارزش افراد مي بود، تغييريافته وهمگان دربرابر قانون، ازحقوق اجتماعی برابر بهره مند ميباشند. اکنون،ارزش افراد يک جامعه درتلاش آنهاست نه برتری جنسيت، نژاد، سن ويا متعلق بودن به گروه یا یک قشر خاصی. متاسفانه درکشورما ايران با داشتن يک تمدن وپيشينه فرهنگی غنی که برای هر يک از اعضاء تشکيل دهنده جامعه خود منزلت خاصی قائل مي بود، به دلیل تهاجم های تاریخی ويا بی درايتی بعضی از رهبران جامعه، آن فرهنگ غنی واصول اعتقادی جامعه کهن ايران که درطول تاريخ اللخصوص بعدازحمله اعراب به ايران تغییر یافته، حال آن که پیشینیه فرهنگی ایران درخصوص حقوق بشردر جوامع مترقی، بعنوان يک الگو قرار می گيرد وحتی بعضی ازاديان رشد وتعالی تفکر مذهبی خود را در گذشته مرهوم آن آزادمنشی ايرانيان کهن ميدانند. تا جائی که از آن رفتار رهبران ايرانيان کهن، درکتب مذهبی خودبه نيکی ياد ميکنند.
بعد از حمله اعراب وسلطه آن ها بر ایران که قرون متوالی نيزادامه یافت، اعراب که ساليان دراز قبل از حمله به ايران خود را در مقابل آن تمدن و فرهنگ غنی ايران تحقير شده مي پنداشتند سعی در تخريب آن اصول بنيادی جامعه ايرانيان کردند که اثرات آن متاسفانه نه تنها بعد از خروشان ازايران از بين نرفت بلکه بعد از آن حمله به ايران وپذيرش به جبرمذهب اسلام توسط ايرانيان و با گذشت زمان با تلفيق ان با سنتهای کهن ايرانيان واز سوی ديگر با داير کردن مراکز مذهبی توسط اسلام گرايان، اصول بنيادی آن جامعه کهن دگرگون شد... بعد از خروج اروپا از قرون وسطی و شکل گيری استعمار، اين اعتقاد جديد ايرانيان وسيله ائی شد جهت تحکم بيشتر استعمار گرايان اروپائی که برای منفعل کردن جامعه وحذف زنان، که نيمی از جامعه را تشکيل ميدادند به وسیله اقشار مذهبی که درزمان حاکميت اعراب درايران ايجاد شده بود سعی برتوسعه وترويج اسلامی تلفيق شده با رفتارهای عشيره ای اعراب و القاء هرچه بيشتر آن برملت ايران، گروهی را بصرف جنسيت از حقوق انسانی شان محروم کردند. در اينجا ما به دلايل حضور جمهوری اسلامی بعد از دوران پهلوی که به واسطه همان سياستهای اروپای مترقی امروز ومتحد خود ،که مدعی نجات جهان! به سبک خود (امريکا) هستند، کاری نداشته وفقط اين را ميدانيم که برای سرکوبی جامعه ايران انها به واسطه مذهب وعوامل مذهبی حاکم امروز خود سعی کرده اند که بخشی از جامعه را کناربگذارند واز طرف ديگر نيمه باقيمانده را با توسل به خرافيگری در رخوت فروبرده واز آن شور وحال سالهای ۵۷ و۵۸ که درمردم جهت بدست آوردن حقوق واقعی خود ايجاد شده بود به واسطه اعتقاد پاک مردم به مذهب اسلام که در طی قرون متوالی در جامعه جايگاه خاصی پيدا کرده بود، که درگذشته نيزبعضی از حرکت های انقلابی جهت مقابله با استبداد همچون انقلاب مشروطه که تفکر اسلام گرايان دران به وضوح ديده ميشود نهايت استفاده را کرده وبرخلاف ادعای خود که به همه افراد جامعه ارزش واعتبار خاصی قائل ميشوند افکار قشری خود را قانونی کرده، ودرلوای قوانين مدنی وحقوقی با تحکم هرچه بيشتر تفکرمذهبی راجهت سرکوبی فريادهای حق طلبانه برملت اعمال کردند. آنان بالاترين خسارت انسانی را به نيمی از جامعه که زنان ميباشند وارد نموده که موارد نقض حقوق انسانی زنان درجای جای قوانين مدنی وجزائی ايران مشهود ميباشد وهمين قوانين به عوامل دولتی اين اجازه را ميدهد که بخاطر عدول کردن ازساده ترين قوانين وحشیانه ترین رفتار غير انسانی را با جامعه عظيم زنان ايرانی اعمال کنند. درقوانين حاکمان مذهبی، برتری، همچون انسانهای بدوی برپايه قدرت جسمی استواراست وشخصيت انسانی افراد به هيچ شمرده ميشود. تا جائيکه اين رفتار باعث فاصله گرفتن هرچه بيشتر افراد جامعه از اصول انسانی شده است وبخاطر مبارزه منفی با عوامل حکومتی به تصور خود با تقليد از رفتار جوامع به اصطلاح مترقی ازفرهنگ غنی خود فاصله گرفته واگر درمقطعی مذهب دستمايه حفظ هرچه بيشتر منافع اروپائيان وامريکا ازثروت اين مردم درمقابل سوسياليست مي بود حال اينگونه رفتارها سوژه جديدی بعنوان شنيدن فرياد ازادی ملت ورهائی توسط استعمارگران قديم که امروزه خود را همچون آيات کتب آسمانی منجی عالم مينامند وبرای تملک برثروتهای مردم کشورمان همچون اعراق و افغانستان درصورت برآورده نشدن خواسته های اقتصاديشان توسط جمهوری اسلامی عمل نمايند.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home